هوشمندی کسب و کار

 

اینک با سپری شدن سال‌های متمادی در صنعت آی‌تی و حاصل شدن تجربیات گوناگون در حوزه جمع‌آوری و ذخیره‌سازی و بازیابی اطلاعات، موضوع «معنا بخشیدن به داده‌ها» و آسان کردن فرآیند «تصمیم‌سازی» هم‌زمان در مرکز توجه کارشناسان فناوری اطلاعات و متخصصان علم و مدیریت و کسب و کار قرار گرفته است.

در علم E-Business یا کسب و کار الکترونیک، منظور از Business Intelligence یا اصطلاحاً BI همه راهکارها و ابزارهایی است که با هدف معنا بخشی به داده‌ها و فرآیند تصمیم‌سازی، طراحی و پیشنهاد شده‌اند. دقت کنید که مفهوم «تصمیم‌سازی» یا Decision Making متفاوت از فرآیند «تصمیم‌گیری» است. تصمیم‌سازی به‌معنای ساختن و پیشنهاد کردن انواع تصمیماتی است که در شرایط خاصی می‌توان اتخاذ کرد، در حالی که تصمیم‌گیری نوعی عمل است و باید از میان راه‌کارهای موجود یکی را برگزید. فناوری BI در صنعت کسب و کار الکترونیک دنبال چنین هدفی است. BI می‌کوشد با استفاده از تکنیک‌های پیشرفته ارزیابی و تحلیل داده‌ها، مفهوم یا معنایی را از دل آن‌ها بیرون بکشد. BI به‌معنای تعریف کردن «بافت» و Context برای داده‌هاست. فناوری «هوشمندی کسب و کار» مدیران و تصمیم‌گیرندگان را در تصمیم‌سازی یاری می‌دهد. از این‌روست که گاهی اوقات اصطلاح E-Decision نیز به‌کار می‌رود. BI طیف وسیعی از فناوری‌های کامپیوتری را دربر می‌گیرد. این طیف شامل نرم‌افزارهای کاربردی، مدل‌های کسب و کار و الگوهایی است که به انواع شرکت‌ها و سازمان‌ها کمک می‌کنند، داده‌های پراکنده و بی‌قواره موجود را به اطلاعاتی کارگشا، قابل فهم، قابل تبادل (به اشتراک گذاشتن میان مدیران) و قابل ذخیره شدن برای تصمیم‌سازی‌های بعدی تبدیل کنند. به‌همین جهت BI را می‌توان تعبیر دیگری برای یک اصطلاح فنی و شناخته شده در آی‌تی به‌نام Data Mining (کند و کاو داده‌ها) دانست. در حالی که اصطلاح Data Mining به جنبه تکنیکی و به فنی فناوری مورد بحث اشاره می‌کند، BI به جنبه‌های مدیریتی، اقتصادی و کاربردی آن می‌پردازد و صد البته ابزارها و راه‌کارهای BI از جنس ابزارها و راهکارهای Data Mining هستند. تفاوت اساسی میان این دو تعبیر این است که فناوری BI، معنا بخشیدن به داده‌ها و آسان نمودن تصمیم‌سازی را در قالب سایر راهکارهای کسب و کار الکترونیک هم‌چون CRM، ERP، SCM جستجو می‌کند در حالی که Data Mining زیربنای این بحث است و نگاهی کلی به مسأله جمع‌آوری، سازماندهی و تحلیل اطلاعات دارد.

عناصر راهکار Business Intelligence شامل:

– Data Mining

– Data Warehousing

– Online Analytical Processing (OLAP

– Enterprise Resources Planning (ERP

– Analytical Customer Relationship Management

الیزابت ویت در کتاب (Business Intelligence 2) سه مزیت و کاربرد اصلی این راهکار را چنین عنوان می‌کند:

1- تصمیم‌سازی بهتر و سریع‌تر در کسب و کار

2- تبدیل «داده‌ها» به «اطلاعات»

3- به‌کارگیری یک رهیافت منطقی در مدیریت

ویت خصیصه‌های BI را در به‌وجود آوردن یک رهیافت منطقی در جمع‌آوری، سازماندهی، مدیریت و تحلیل داده‌های مربوط به کسب و کار، به‌صورت زیر دسته‌بندی می‌کند:

– جستجو به‌دنبال حقایق قابل اندازه‌گیری و قابل تفکیک (Quantitative) درباره کسب و کار.

– استفاه از یک متدولوژی سیستماتیک برای تجزیه و تحلیل حقایق.

– طراحی و توسعه مدل‌هایی برای شرح دادن علل و آثار رابطه میان فعالیت‌های یک شرکت و تأثیرات این فعالیت‌ها بر محیط خود شرکت.

– جستجو برای یافتن روش‌های مختلف به منظور جمع‌آوری فیدبک (بازخورد) از همه کسانی که در چرخه کسب و کار دخیل یا ذینفع هستند (Stake holders).

– پذیرش این واقعیت که افراد کارمندان همیشه هم رفتار منطقی ندارند.

– متعهد شدن به تصمیم‌سازی‌ها و اقدام‌هایی که متکی بر این مشخصه‌ها و تحلیل‌هاست.

اما تصمیمات خوب به اطلاعات خوب و صحیح متکی است. سیستم‌های BI کار جمع‌آوری، دسته‌بندی و معنابخشی به داده‌ها را نیز انجام می‌دهند. سیستم‌های BI نوعاً متکی بر نرم‌افزارهای بانک اطلاعاتی (Database) و به عنوان ضمیمه‌ای بر آن‌ها تلقی می‌شوند. این سیستم‌ها دسترسی به حجم عظیمی از داده‌ها را فراهم می‌سازند اما این داده‌ها برخلاف آن‌چه که در بانک‌های اطلاعاتی معمولی وجود دارد، خام و پردازش نشده نیستند، بلکه متراکم، فیلتر شده و طبقه‌بندی شده هستند و شایستگی اطلاق واژه «اطلاعات» بر خود را دارند. به‌همین دلیل فرآیند تصمیم‌سازی براساس آن‌ها آسان‌تر و بامعناتر است. این سیستم‌ها قادرند به‌طور دینامیک (پویا) داده‌ها را در قالب‌ها و صورت‌های اطلاعاتی متفاوتی متراکم و یکپارچه کنند تا تحلیل‌گر بتواند معنای روشنی از آن‌ها استنباط کند. از این اطلاعات می‌توان با فرمت‌های مختلف اعم از جداول، نمودارها و چارت‌های متنوع، گزارش تهیه کرد و در روند تصمیم‌سازی مورد استفاده قرار داد.

اما BI چگونه به روند تصمیم‌سازی در یک شرکت یا سازمان کمک می‌کند؟ فلسفه اصلی پشت ایده «هوشمندی کسب و کار» این است که هر بنگاه اقتصادی باید دو دسته از حقایق را کاملاٌ روشن سازد. نخست این‌که رفتارها و فعالیت‌های سازمان (Activities) دقیقاً کدامند. دوم این‌که چه رابطه‌ای میان آن‌ها و اهداف و برنامه‌های سازمان (Objectives) وجود دارد و تاثیرات متقابل این دو کدامند. BI برای این که بتواند به مدل‌سازی بهینه‌ای از شرایط دو مؤلفه مذکور دست یابد، آن‌ها را در شرایط واقعی‌شان یعنی در ارتباط با مشتریان، فرآیندهای درونی سازمان و فعالیت‌ شرکت‌ها و سازمان‌های همکار می‌سنجد و دسته‌بندی می‌کند.

هفت مسأله‌عمده که توسط راهکار BI هدف قرار گرفته‌اند:

1- سازمان نیازهای اطلاعاتی ضروری و حساس خود را تشخیص نمی‌دهد یا نمی‌شناسد.

2- سیگنال‌های ضعیف از فضا و محیط کسب‌ و کار دریافت نمی‌شود یا قابل تشخیص نیستند.

3- اطلاعات و داده‌هایی که از برخی منبابع بیرونی می‌رسند به‌گونه‌ای بهینه‌ای جمع‌آوری نشده‌اند.

4- اطلاعات و دانش پرسنل سازمان به‌صورت بهینه مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.

5- حجم اطلاعاتی که باید ذخیره، دسته‌بندی، پردازش و تحلیل شوند خیلی زیاد است.

6- ابزارها سیستم‌های اطلاعاتی و محاسباتی ناکارآمد به‌نظر می‌رسند.

7- از اطلاعات و داده‌های موجود در سازمان درست استفاده نمی‌شود.

[ویرایش] منابع

1- کتاب Business Intelligence نوشته الیزابت ویت از انتشارات microsoft press.

2- ماهنامه شبکه شماره 181.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *