اجزاي کليدي مديريت زنجيره تأمينSCM
يکي از بحثهايي که در سالهاي اخير با گسترش فناوري توجه زيادي به آن شدهاست، مديريت زنجيره تأمين (SCM) است. در اين مقاله، سعي شدهاست که با ارائه کليتي از اين موضوع، شناختي نسبي در اين رابطه به دست آيد. در اين مقاله، همچنين به جزئياتي مانند اثر شلاقي و تأثير آن در زنجيره تأمين، مديريت موجوديها به وسيله فروشندگان (VMI)، تفکيک با تأخير و لجستيک معکوس اشاره شدهاست.
مقدمه
شرکتها در فضايي که رقابت در آن به شدت در جريان است به دنبال سرعتبخشي به فعاليتها و عمليات خود ميباشند. همچنين بحثهايي نظير جهانيسازي و گسترش شبکههايي مانند اينترنت از موضوعات مهمي هستند که در تأمين منابع، بازاريابي و ديگر مواردي که شرکتها با آن درگيرند، اثر گذارند. با گستردگي منابع و افزايش کانالهاي توزيع مختلف شرکتها به تنهايي قادر به توليد و توزيع تمامي قطعات موردنياز و کالاهاي توليدي خود نيستند. در اين حالت، ضرورت دارد که مواد و قطعات از عرضهکنندهها تهيه شده و در شرکتها با اجراي فرايندي، خروجي حاصل شده در کانالهاي توزيع وارد شده و بهدست مشتري برسد. پس بايد زنجيرهاي از شرکتهاي گوناگون تشکيل شود که با همکاري يکديگر به توليد و عرضه محصول، اقدام کنند. در اينجاست که بحث زنجيره تأمين مطرح ميشود. شرکتها بهطور روزافزون به زنجيرههاي تأمين ميپيوندند و ترجيح ميدهند که بهعنوان بخشي از يک زنجيره تأمين در مقابل زنجيرههاي تأمين ديگر، رقابت کنند. ميتوان زنجيره تأمين را زنجيرهاي تعريف کرد که همه فعاليتهاي مرتبط با جريان کالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه مواد اوليه تا مرحله تحويل کالاي نهايي به مصرفکننده را در بر ميگيرد. در ارتباط با جريان کالا دو جريان ديگر که جريان اطلاعات و جريان منابع مالي و اعتبارات هستند نيز حضور دارند. شکل 1، الگويي از زنجيره تأمين را ارائه ميدهد.
با توجه به اين که معمولاً شرکتها و اجزا بهطور جداگانه فعاليت ميکنند و صرفاً خروجيها و وروديها آنها را باهم مرتبط ميسازد، ضرورت مديريت زنجيره تأمين احساس ميشود. مديريت زنجيره تأمين (SCM) را فرايند يکپارچهسازي فعاليتهاي زنجيره تأمين و نيز جريانهاي اطلاعاتي مرتبط با آن، از طريق بهبود و هماهنگسازي فعاليتها در زنجيره تأمين توليد و عرضه محصول، تعريف ميکنند.
هزينههاي هماهنگي ضعيف بين اعضاي زنجيره تأمين ميتواند بسيار سنگين باشد. نوسان در طول زنجيره در اثر کمبود اطلاعات و موارد ديگر ميتواند بسيار زياد باشد. تغيير در سطوح بالاي زنجيره تأمين ميتواند باعث پديدهاي به نام اثر شلاقي(Bullwhip Effect) شود. بهطورکلي هرچه شرکت از نظر زمان تحويل (Lead Time) از مشتري نهايي فاصله بگيرد، تغييرات تقاضا بيشتر خواهدبود. بهواسطه افزايش هزينهها و کاهش توان رقابتي شرکت، اين اثر باعث اختلال در زنجيره تأمين ميشود.
شكل1: الگويي از زنجيره تأمين
اجزاي کليدي مديريت زنجيره تأمين
مديريت زنجيره تأمين، موضوعي است که بسياري از عناوين مختلف را دربر گرفتهاست و از ابزار کمي و کيفي گوناگوني استفاده ميکند. در اين مقاله، از دستهبندي جانسون و پيک که مديريت زنجيره تأمين را به 12 ناحيه مختلف تجزيه کردهاند استفاده ميکنيم.
1.موقعيت، جنبههاي کيفي و کمي تصميمگيري در مورد مکان و موقعيت تسهيلات را در بر ميگيرد. اين حوزه شامل مدلسازي براي موقعيت تسهيلات، سيستمهاي اطلاعات جغرافيايي(GIS)، تفاوتهاي بين کشورها، مالياتها و عوارض، هزينههاي حمل و نقل، مشوقهاي دولتي و … است. البته نرخ ارز هم در اين بحث مورد توجه است. در اين حوزه، بايد به امکان دسترسي به منابع و تسهيلات و همچنين به وضعيت بازارهاي هدف شرکتها هم توجه شود.
2. لجستيک و حمل و نقل، همه بحثهاي مربوط به جريان کالا را در زنجيره تأمين در بر ميگيرد که ميتوان به حمل و نقل، انبارداري، نگهداري مواد و… اشاره کرد. همچنين ميتوان به مواردي در انبارداري و توزيع مثل سيستم فرابارانداز (Cross Docking) که در آن کالاها در محل، بدون انبار شدن،از وسيله نقليه به وسيله ديگر انتقال داده ميشوند اشاره کرد که باعث کاهش موجودي و هزينههاي مرتبط با آن ميشود. به دليل مباحث پيشآمده در مورد جهانيسازي اين حوزه بيشتر مورد توجه قرار دارد.
3. موجودي و پيشبيني، شامل مدلهاي سنتي موجودي و پيشبيني ميشود. هزينه موجودي از سادهترين مواردي هستند که در زنجيره تأمين قابليت پيشبيني و کاهش را دارند. يکي از بهترين روشهايي که ميتواند به اين امر کمک کند به اشتراکگذاري اطلاعات در بين اعضاي زنجيره تأمين است. البته بايد توجه کرد که يکي از مشکلات که باعث اختلال در پيشبينيها ميشود وجود تصميمگيرندگان مختلف است. چون هريک از اين افراد و شرکتها با توجه به شرايط خود تصميمگيري ميکنند و ديگر اعضاي زنجيره را مورد توجه قرار نميدهند. بهاينخاطر، هماهنگي بين اعضاي مختلف زنجيره تأمين يکي از مهمترين وظايف مديريت زنجيره تأمين است.
4. بازاريابي و بازسازي کانالها، تفکر بنيادي ساختار زنجيره تأمين است. موجوديها بعد کمي روابط در زنجيره تأمين هستند، در حالي که اين حوزه مديريت روابط، مذاکرات و حتي ابعاد قانوني را هم پوشش ميدهد. موضوعي که اهميت بيشتري دارد نقش مديريت کانالها و ساختار زنجيره تأمين در روشنشدن نقش اثر شلاقي است، که در مقدمه هم اشاره شد.
تقويت تغييرپذيري تقاضا از سطوح پايين زنجيره به سمت سطوح بالاي زنجيره را اثر شلاقي مينامند. بسياري از محققان به اين موضوع اشاره کردهاند که وجود انبارهاي مرکزي به اين علت است که کارخانه در مقابل تغييرات تقاضا مصون بماند. موجودي اين انبارها ميتواند باعث انعطافپذيري بيشتر در مقابل تقاضاي متغيير شود.
از ميان مواردي که منجر به ايجاد اثر شلاقي ميشود ميتوان به پيشبيني تقاضا (پيشبيني تقاضا بايد با توجه به تقاضاي مشتري نهايي صورت گيرد)، سفارش عمده (شرکتها براي کاهش هزينههاي سفارشدهي، سعي ميکنند به صورت عمده سفارش دهند)، نوسانات قيمت( تغيير در قيمت کالاها و تغيير در الگوي تقاضاي مشتريان)، زمان تأخير(زمان بين رسيدن سفارش به کارخانه و تهيه و عرضه سفارش) و … اشاره کرد.
بعضي از نوآوريها مانند اينترنت، تبادل الکترونيکي دادهها و… ميتوانند منجر به کاهش اثر شلاقي شوند. اطلاعات موجود و در دسترس اعضاي زنجيره تأمين و سرعت دسترسي به اين اطلاعات ميتواند پتانسيل خوبي براي کاهش موجوديها و افزايش خدمات به مصرفکنندهها را ايجاد کند.
مورد موثر ديگر در کاهش اثر شلاقي، مديريت موجوديها به وسيله فروشندهها (VMI) است. در اين روش که به وسيله فروشگاههاي زنجيرهاي وال مارت مشهور شد، عرضهکنندهها تصميمات مربوط به موجودي را براي سازمان توليدکننده ميگيرند. بهطور مثال توليدکنندههاي مواد شوينده، موجودي کالاي خود را در فروشگاههاي عرضهکننده کنترل کرده و با توجه به مقادير موجود، تصميماتي براي جايگزيني، ارسال يا سفارش موجودي ميگيرند.
5. مديريت عرضهکنندهها و منابع، اين حوزه به سطوح بالاي زنجيره تأمين توجه ميکند. مواردي مانند تصميمگيريهاي توليد يا خريد، منبعيابي جهاني و… در اين حوزه قرار دارند. اين حوزه، موقعيت عرضهکنندههاي شرکت را مورد توجه قرار ميدهد. همچنين مديريت روابط با تأمين کنندهها هم در اين مقوله قرار ميگيرد. بسياري از شرکتها ترجيح ميدهند با بررسي منابع و عرضهکنندگان بسيار، انتخابهاي بهتري در مورد عرضهکنندههاي خود داشته باشند. در مقابل شرکتهايي هم وجود دارند که ترجيح ميدهند با عرضهکنندههاي کمتر ولي با کيفيت کار کنند.
6. محيطهاي واسط الکترونيکي و اطلاعات، به کاربرد ديرين فناوري اطلاعات در کاهش موجودي اشاره دارد. اين حوزه به کاربرد تجارت الکترونيک هم مربوط است. تجارت الکترونيک باعث پيدايش علاقمنديهاي زيادي به بحثهايي مانند کانالهاي خردهفروشي مشهوري نظيرAMAZON.COM يا ابتکاراتي نظير B2B شدهاست. به هر حال، تجارت الکترونيک باعث تغييرات بنيادين در مفروضات و ابزار تجارت شدهاست.
7. طراحي محصول و معرفي محصول جديد، بحثهايي مثل مشتري پسندسازي انبوه، تفکيک با تأخير، مدولاريتي و… را در بر ميگيرد. امروزه تقاضا براي محصولات متنوع، بسيار زياد است و ضرورت مشتري پسندسازي محصولات به چشم ميآيد براي اين منظور، محصولات بايد براي منطبق شدن با سليقههاي مشتريان محلي طراحي مجدد شوند، اما در تفکيک با تأخير ابتدا تقاضا براي محصول و کالا بررسي ميشود و سپس نسبت به اعمال تغييرات در آن براي سليقههاي محلي اقدام ميشود. براي مثال، اگر مدل اروپايي محصول، داراي فروش قابل قبولي نباشد، ولي در عوض مدل آسيايي اين محصول، فروش خوبي داشته باشد، محصول اروپايي به راحتي قابليت تبديل به محصول آسيايي را دارد و اين عمل باعث ميشود که حجم انبوهي از محصولات تفکيکشده روي دست کارخانه باقي نماند.(شکل 2)
شكل 2
در شکل 2، محصولات از ابتدا تفکيک نشده و بهراحتي براي بازارهاي محلي در صورت عدم موفقيت در بازارهاي ديگر مشتريپسندسازي ميشوند.
8. پشتيباني و خدمات بعد از فروش، از موارد مهمي است که اغلب در شرکتها ناديده گرفته ميشود، در صورتي که يکي از اصليترين نقاطي است كه شرکت با استفاده از آن ميتواند به موقعيت و اعتبار خود در بازار اضافه کند. ارائه خدمات خوب بعداز فروش باعث وفاداري مشتري و رضايت او از خدمات و کالاي شرکت خواهد شد و به افزايش فروش و در نهايت سود، منجر خواهد شد.
9. لجستيک معکوس و بحثهاي محيطزيست، در اثر فشارهاي وارده از طرف مشتريان و قوانين به يکي از موضوعات مهم مديريت زنجيره تأمين تبديل شدهاست. لجستيک معکوس را فرايند حرکت و انتقال کالاها و توليداتي ميدانند که در زنجيره تأمين قابل برگشت هستند. يکي از مباحث لجستيک معکوس بازيافت مواد است که در افزايش ارزش اقتصادي و کاهش ضايعات نقش دارد. شکل 3، نشان ميدهد که محصولاتي که در لجستيک معکوس باز ميگردند تحت چه عنواني ميتوانند به زنجيره بازگردند يا بهطور کلي حذف شوند.
شکل 3: گزينههاي بازيافت محصول
همانگونه که در شکل هم مشاهده ميشود، محصولي که مشتري برگشت ميدهد ميتواند در صورتي که سالم باشد مورداستفاده مجدد قرار گيرد، يا در صورت داشتن خرابي تعمير شده دوباره در سيستم توزيع قرار گيرد. اگر محصول، احتياج به نوسازي و اضافه کردن موارد جديد داشته باشد، به مرحله مونتاژ محصول ميرود و اگر قطعهاي داراي مشکل بود، قطعه جايگزين شده و دوباره توليد ميشود. در صورت وجود اشکال در قطعه، قطعهبرداري انجام ميشود و اگر قابليت تعمير وجود نداشته باشد، بهعنوان مواداوليه به اولين مرحله زنجيره ميرود، اما اگر بهعنوان مواد اوليه نتوان از آن استفاده كرد، در اين حالت شرکت مجبور است آن را بهعنوان ضايعات ثبت کند.
10. منبعيابي خارجي و پيمانهاي استراتژيک با رشد سريع تعداد عرضهکنندهها و تأمينکنندهها بررسي روابط با آنها اهميت پيدا کردهاست. البته در مورد شکست چنين پيمانهايي بايد به اين نکته اشاره کرد که در بستن آنها بايد نهايت دقت را به خرج داد که ناکامي در آنها موجب خسارت غيرقابل جبراني به شرکت ميشود.
11. مشوقها و سنجهها، سنجشها و ديگر مباحث اقتصادي و سازماني را در بر ميگيرد. همچنين موضوعاتي مانند الگوبرداري صنعتي و سنجش در زنجيره تأمين را نيز در بر ميگيرد. در الگوبرداري ميتوان از پيشرفت شرکتهاي ديگر به عنوان الگو استفاده کرده و تلاش کرد که به آن سطح از عملکرد ارتقا يافت.
اين موضوعات ميتوانند موجب حرکت و پيشرفت شرکت شوند. همچنين موضوعات بسياري در مورد سنجش عملکرد و بهبود زنجيره تأمين وجود دارند که بايد به آنها پرداخته شود.
12. موضوعات جهاني، در آخر بايد به اين حوزه هم اشاره کرد که تمام موارد و نواحي ذکر شده در مقياس جهاني را در بر ميگيرد. براي مثال، ميتوان به دسترسي به فناوريهاي نوين، استراتژيهاي فروش جهاني شرکتها، کيفيت بالاي محصولات در بازارهاي جهاني، قيمت پايين مواد، نياز به حضور در بازارهاي بينالمللي و … اشاره کرد. جهانيسازي و سازمانهاي بينالمللي تجاري در سطح جهان باعث شدهاند که اين حوزه در چند سال اخير موردتوجه قرار گيرد.
نتيجهگيري
مديريت زنجيره تأمين(SCM)، موضوعي است که در عرصه عمل و تحقيقات، در حال گسترش است. در اين مقاله، سعي کرديم 12 حوزهاي که در مطالعات و تحقيقات در مورد مديريت زنجيره تأمين وجود دارند را بررسي کنيم. با وجود اين که بهنظر ميرسد اين 12 حوزه متفاوت باشند، همگي به ماهيت يکپارچه مسئله مربوط ميشوند. بنابراين بايد تمامي موارد را در زنجيره تأمين با ديدي يکپارچه نگريست و به آن توجه کرد.
شرکتهايي که در محيط جهاني، فعاليت ميکنند با مشتريان و عرضهکنندگان متفاوتي سروکار دارند که نياز است موجوديهاي خود را با روشهاي جديد مديريت كرده و کانالهاي خود را تا حد امکان، بازسازي کنند.
در پايان بايد توجه داشت که اينترنت، پايهها و مفاهيم را در سطح تجارت به صورت بنيادي، تغيير دادهاست. بنابراين لازم است شرکتها، اين پديده جديد را بشناسند و عکسالعمل مناسب را در قبال آن بروز دهند و از آن به عنوان ابزاري براي مبادله سريع اطلاعات در زنجيره تأمين و تسريع اين زنجيره بهرهمند شوند.
منابع:
1. M . Eric Janson & David F.pyke . (1999). Supply chain management . The School of Business . hanover .
2. Joerg Nienhaus, Arne Ziegenbein & other . How human behaviour amplifies the bullwhip effect – a study based on the beer distribution game online . Centre for Enterprise Sciences (BWI), Swiss Federal Institute of Technology (ETH) Zurich, Zuerichbergstrasse 18, 8028 Zurich, Switzerland .
3. Rebecca A. Morgan . (2005) . Inventory: Friend or Foe? . Fulcrum ConsultingWorks, Inc.
4. Jeffrey Jackson . Effectively Implementing Vendor Managed Inventory . North American Supply Chain ManagerPioneer Standard Electronics, Incorporated .
5. Dragana Makaji?-Nikoli?, Biljana Pani?, Mirko Vujo?evi? . BULLWHIP EFFECT AND SUPPLY CHAIN MODELLING AND ANALYSIS USING CPN TOOLS . Operations Research Laboratory Jovan Petric, Faculty of Organizational Sciences, University of Belgrade .
6. Matt Waller . M. Eric Johnson & … . VENDOR-MANAGED INVENTORY IN THE RETAIL SUPPLY CHAIN . www.datalliance.net